پسرِ حَوّا



اگه از من بپرسند دلیل کارهایی که تا الآن انجام دادی چی بوده یک کلمه هست که می‌تونه خیلی واضح جای یه متن طولانی رو بگیره: جَوگیری!» بله، متاسفانه تقریبا تمام عمرم تحت تاثیر جَوّ اشتباهی بودم که من رو محاصره کرده‌اند. من یک درونگرای خلوت گزیده (به قول حافظ) هستم و از این بابت خدا رو شکر می‌کنم، چون الآن که فکر کردم با این سطح از جوگیر بودنم، اگه تو جامعۀ گندیدۀ روستای‌مان حضور به هم می‌رساندم معلوم نبود سر از کجا در می‌آوردم. خوشحالم که جز موارد لازم در جمع‌های ناسالم دور و اطرافم (نه فقط روستا) نبودم و تاثیری از اونها نگرفتم. چه اعمال کثیف و شریرانه‌ای که در جامعه امروز لباس راستی و درستی گرفته‌اند. تو این شرایط باید چکار کرد؟ بقیه رو نمی‌دونم ولی من ذاتم درسته! باید خودم باشم، باید از این آدم‌ها دور بشم. البته نه برای همیشه. تا وقتی که اراده‌ام شکست ناپذیر بشه. ;)


خودت باش» کلیشه‌ای‌ترین جمله ممکن برای نوشتن یک پست در وبلاگی تازه تاسیس! ولی احساس کردم شروع کردن دوبارۀ وبلاگ‌نویسی‌ام با این جمله می‌تونه مفید باشه. می‌دونم که خیلی از شروع کردن‌هام به این خاطر به تموم شدن ختم نشدند که خودم نبودم! این من نبودم که کار رو انجام می‌دادم، قسمتی از من بود که اصلا صلاح بقیه قسمت‌ها براش مهم نبود، منِ کمالگرایی بود که می‌خواست هرکاری رو به بهترین شکل انجام بده و اگه اینطور نمی‌شد من رو برای شروع اون کار سرزنش می‌کرد. منِ متظاهری بود که کار رو فقط برای شو و نمایش انجام می‌داد و اصلا رشد و تعالی من براش مهم نبود. ولی حالا سعی می‌کنم اون بخش رو خاموشش کنم. همین!


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها